فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 358
غم زمانه که هيچش کران نمي بينم ، دواش جز مي چون ارغوان نمي بينم به ترک خدمت پير مغان نخواهم گفت ، چرا که مصلحت خود در آن نمي بينم ز آفتاب قدح ارتفاع عيش بگير ، چرا که طالع وقت آن چنان نمي بينم نشان اهل خدا عاشقيست با خود دار ، که در مشايخ شهر اين نشان نمي بينم بدين دو ديده حيران من هزار افسوس ، که با دو آينه رويش عيان نمي بينم قد تو تا بشد از جويبار ديده من ، به جاي سرو جز آب روان نمي بينم در اين خمار کسم جرعه اي نمي بخشد ، ببين که اهل دلي در ميان نمي بينم نشان موي ميانش که دل در او بستم ، ز من مپرس که خود در ميان نمي بينم
من و سفينه حافظ که جز در اين دريا
،
بضاعت سخن درفشان نمي بينم
تعبیر:
بهتر است در کاری که در پیش گرفته ای تجدید نظر کنی و با تأمل و تعمق بیشتر به آن بپردازی تا بتوانی به نتیجه ی مطلوب دست پیدا کنی. بیهوده به خاطر کاری که حاصلی ندارد، خود را به دردسر مینداز.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 122
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد ، خداش در همه حال از بلا نگه دارد حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست ، که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پاي ، فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد گرت هواست که معشوق نگسلد پيمان ، نگاه دار سر رشته تا نگه دارد صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بيني ، ز روي لطف بگويش که جا نگه دارد چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت ، ز دست بنده چه خيزد خدا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فداي آن ياري ، که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ
،
به يادگار نسيم صبا نگه دارد
تعبیر:
اگر می خواهی به موفقیت برسی خدا را فراموش نکن و با اعتدال و میانه روی زندگی کن. افراط و تفریط در کارها زندگی را دچار مخاطره خواهد کرد. دوستان با وفا و مهربان را فراموش نکن و به عهد و پیمان دوستی وفادار باش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 427
چراغ روي تو را شمع گشت پروانه ، مرا ز حال تو با حال خويش پروا نه خرد که قيد مجانين عشق مي فرمود ، به بوي سنبل زلف تو گشت ديوانه به بوي زلف تو گر جان به باد رفت چه شد ، هزار جان گرامي فداي جانانه من رميده ز غيرت ز پا فتادم دوش ، نگار خويش چو ديدم به دست بيگانه چه نقشه ها که برانگيختيم و سود نداشت ، فسون ما بر او گشته است افسانه بر آتش رخ زيباي او به جاي سپند ، به غير خال سياهش که ديد به دانه به مژده جان به صبا داد شمع در نفسي ، ز شمع روي تواش چون رسيد پروانه مرا به دور لب دوست هست پيماني ، که بر زبان نبرم جز حديث پيمانه
حديث مدرسه و خانقه مگوي که باز
،
فتاد در سر حافظ هواي ميخانه
تعبیر:
به آرزو و مراد خود نرسیده ای. نا امید و مأیوس نباش. در زندگی، آنچه که پیش آید خیر است. بهتر است به آینده فکر کنی و آن را بیهوده و رایگان از کف ندهی. سعادت و نیکبختی در سایه ی تلاش و کوشش و تعقل است.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 184
دوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند ، گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت ، با من راه نشين باده مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشيد ، قرعه کار به نام من ديوانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه ، چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند شکر ايزد که ميان من و او صلح افتاد ، صوفيان رقص کنان ساغر شکرانه زدند آتش آن نيست که از شعله او خندد شمع ، آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب
،
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
تعبیر:
مشکلی که برایت پیش آمده به زودی برطرف می شود. چشم خود را باز کن و از فرصت ها استفاده کن. بیهوده برای خود گرفتاری و مشکل درست نکن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 146
صبا وقت سحر بويي ز زلف يار مي آورد ، دل شوريده ما را به بو در کار مي آورد من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم ، که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار مي آورد فروغ ماه مي ديدم ز بام قصر او روشن ، که رو از شرم آن خورشيد در ديوار مي آورد ز بيم غارت عشقش دل پرخون رها کردم ، ولي مي ريخت خون و ره بدان هنجار مي آورد به قول مطرب و ساقي برون رفتم گه و بي گه ، کز آن راه گران قاصد خبر دشوار مي آورد سراسر بخشش جانان طريق لطف و احسان بود ، اگر تسبيح مي فرمود اگر زنار مي آورد عفاالله چين ابرويش اگر چه ناتوانم کرد ، به عشوه هم پيامي بر سر بيمار مي آورد
عجب مي داشتم ديشب ز حافظ جام و پيمانه
،
ولي منعش نمي کردم که صوفي وار مي آورد
تعبیر:
بهتر است در دیدگاه ها و نظرات خود دقت کافی داشته باشی. هر هدف و مقصودی نهایتاً مفید و خوب نیست. سنجیدگی و هوشیاری و عاقبت اندیشی، همه، حوادث احتمالی و شکست ها را از انسان دور می سازد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 397
ز در درآ و شبستان ما منور کن ، هواي مجلس روحانيان معطر کن اگر فقيه نصيحت کند که عشق مباز ، پياله اي بدهش گو دماغ را تر کن به چشم و ابروي جانان سپرده ام دل و جان ، بيا بيا و تماشاي طاق و منظر کن ستاره شب هجران نمي فشاند نور ، به بام قصر برآ و چراغ مه برکن بگو به خازن جنت که خاک اين مجلس ، به تحفه بر سوي فردوس و عود مجمر کن از اين مزوجه و خرقه نيک در تنگم ، به يک کرشمه صوفي وشم قلندر کن چو شاهدان چمن زيردست حسن تواند ، کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن فضول نفس حکايت بسي کند ساقي ، تو کار خود مده از دست و مي به ساغر کن حجاب ديده ادراک شد شعاع جمال ، بيا و خرگه خورشيد را منور کن طمع به قند وصال تو حد ما نبود ، حوالتم به لب لعل همچو شکر کن لب پياله ببوس آنگهي به مستان ده ، بدين دقيقه دماغ معاشران تر کن
پس از ملازمت عيش و عشق مه رويان
،
ز کارها که کني شعر حافظ از بر کن
تعبیر:
ایمان و اعتقاد خود را نسبت به کاری که در پیش داری از دست نده و بر سعی و تلاش خود بیفزای تا به نتیجه ی دلخواه و مطلوب خود برسی. ریا را از وجود خود دور کن. آینده ی خوب و موفقیت آمیزی در پیش رو داری.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 178
هر که شد محرم دل در حرم يار بماند ، وان که اين کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عيب مکن ، شکر ايزد که نه در پرده پندار بماند صوفيان واستدند از گرو مي همه رخت ، دلق ما بود که در خانه خمار بماند محتسب شيخ شد و فسق خود از ياد ببرد ، قصه ماست که در هر سر بازار بماند هر مي لعل کز آن دست بلورين ستديم ، آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت ، جاودان کس نشنيديم که در کار بماند گشت بيمار که چون چشم تو گردد نرگس ، شيوه تو نشدش حاصل و بيمار بماند از صداي سخن عشق نديدم خوشتر ، يادگاري که در اين گنبد دوار بماند داشتم دلقي و صد عيب مرا مي پوشيد ، خرقه رهن مي و مطرب شد و زنار بماند بر جمال تو چنان صورت چين حيران شد ، که حديثش همه جا در در و ديوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزي
،
شد که بازآيد و جاويد گرفتار بماند
تعبیر:
راه رسیدن به مقصود دشوار و ناهموار است. شکست امروز به معنی پیروزی فرداست به شرط آنکه از لحظات کمال استفاده را ببری. صبور و شکیبا باش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 175
صبا به تهنيت پير مي فروش آمد ، که موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي ، درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان برفروخت باد بهار ، که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نيوش از من و به عشرت کوش ، که اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر تفرقه بازآي تا شوي مجموع ، به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد ، چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس ، سر پياله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به ميخانه مي رود حافظ
،
مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد
تعبیر:
خودخواهی و تکبر را رها کن تا با کمک و مشورت دیگران به همه چیز برسی. نا محرمان و حسودان را شریک اسرار خود نگردان زیرا تو را دچار رنج و مصیبت خواهند کرد. روزگار روی خوش را به تو نشان خواهد داد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 399
کرشمه اي کن و بازار ساحري بشکن ، به غمزه رونق و ناموس سامري بشکن به باد ده سر و دستار عالمي يعني ، کلاه گوشه به آيين سروري بشکن به زلف گوي که آيين دلبري بگذار ، به غمزه گوي که قلب ستمگري بشکن برون خرام و ببر گوي خوبي از همه کس ، سزاي حور بده رونق پري بشکن به آهوان نظر شير آفتاب بگير ، به ابروان دوتا قوس مشتري بشکن چو عطرساي شود زلف سنبل از دم باد ، تو قيمتش به سر زلف عنبري بشکن
چو عندليب فصاحت فروشد اي حافظ
،
تو قدر او به سخن گفتن دري بشکن
تعبیر:
اگر صادقانه به سعی و تلاش بپردازی، به زودی به هدف و نتیجه ی دلخواه می رسی. سعادت و نیکبختی در دو قدمی تو است به شرط آنکه لحظات عمر را بیهوده به هدر ندهی. اراده ای راسخ داشته باش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 74
حاصل کارگه کون و مکان اين همه نيست ، باده پيش آر که اسباب جهان اين همه نيست از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است ، غرض اين است وگرنه دل و جان اين همه نيست منت سدره و طوبي ز پي سايه مکش ، که چو خوش بنگري اي سرو روان اين همه نيست دولت آن است که بي خون دل آيد به کنار ، ور نه با سعي و عمل باغ جنان اين همه نيست پنج روزي که در اين مرحله مهلت داري ، خوش بياساي زماني که زمان اين همه نيست بر لب بحر فنا منتظريم اي ساقي ، فرصتي دان که ز لب تا به دهان اين همه نيست زاهد ايمن مشو از بازي غيرت زنهار ، که ره از صومعه تا دير مغان اين همه نيست دردمندي من سوخته زار و نزار ، ظاهرا حاجت تقرير و بيان اين همه نيست
نام حافظ رقم نيک پذيرفت ولي
،
پيش رندان رقم سود و زيان اين همه نيست
تعبیر:
این زندگی چند روزه ارزش رنج کشیدن و خون دل خوردن را ندارد. به آنچه داری قانع باش و عمر عزیز را در راه رسیدن به آرزوهای دست نیافتنی تلف نکن. عزت نفس خود را از دست نده و منت نامردان را نکش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 248
اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر ، زار و بيمار غمم راحت جاني به من آر قلب بي حاصل ما را بزن اکسير مراد ، يعني از خاک در دوست نشاني به من آر در کمينگاه نظر با دل خويشم جنگ است ، ز ابرو و غمزه او تير و کماني به من آر در غريبي و فراق و غم دل پير شدم ، ساغر مي ز کف تازه جواني به من آر منکران را هم از اين مي دو سه ساغر بچشان ، وگر ايشان نستانند رواني به من آر ساقيا عشرت امروز به فردا مفکن ، يا ز ديوان قضا خط اماني به من آر
دلم از دست بشد دوش چو حافظ مي گفت
،
کاي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر
تعبیر:
غم و اندوهی بر قلبت چنگ انداخته است. از کسی دور شده ای و در انتظار به سر می بری. اما شب های انتظار به پایان می رسد و هر غم و اندوهی به خوشی و خرمی مبدل خواهد شد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 4 بهمن 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 261
درآ که در دل خسته توان درآيد باز ، بيا که در تن مرده روان درآيد باز بيا که فرقت تو چشم من چنان در بست ، که فتح باب وصالت مگر گشايد باز غمي که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت ، ز خيل شادي روم رخت زدايد باز به پيش آينه دل هر آن چه مي دارم ، بجز خيال جمالت نمي نمايد باز بدان مثل که شب آبستن است روز از تو ، ستاره مي شمرم تا که شب چه زايد باز
بيا که بلبل مطبوع خاطر حافظ
،
به بوي گلبن وصل تو مي سرايد باز
تعبیر:
از دوری و هجران دوستی ملول و ناراحتی. با کمی صبر، مراد تو حاصل می شود. نا امیدی را از خود دور کن. با نشستن و غم خوردن هیچ مشکلی حل نمی شود.